جدول جو
جدول جو

معنی حسن علوی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن علوی
(حَ سَ نِ عَ لَ)
ابن علی بن حسن بن عمرالاشرف بن زین العابدین علوی هاشمی، مکنی به ابومحمد اطروش. سومین پادشاه علویان طبرستان است. در 225 هجری قمری متولد و پس از قتل محمد بن زید در 287 هجری قمری به امامت زیدیان طبرستان منصوب شد. و چون مغلوب گردید، سیزده سال در دیلم بزیست و مردم آنجا را از مجوسیت به اسلام خواند و زیدی کرد و لشکری از ایشان تهیه نمود و به طبرستان حمله کرد و آن را در 301هجری قمری گشود و لقب ناصر گرفت و چون کر بود به اطروش معروف شد. در آمل به سال 304 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الاذان و الاقامه’، ’اصول الزکاه’، ’الایمان و النذور’، ’بیع امهات الاولاد’، ’الحدود’، ’الرهن’، ’الشفعه’، ’الصلاه’، ’الصیام’، ’الطهاره’، ’السیر’، ’الغصب’، ’الاقامه’ و ’المناسک’. (هدیه العارفین ج 1 ص 269)
ابن محمد بن اسماعیل بن زید. معروف به داعی کبیر و حسن بن زید. رجوع به حسن طبری بن محمد بن اسماعیل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ حَ لَ)
ابن زین الدین بن عمر بن بدرالدین بن عمر بن حسن بن عمر بن حبیب شافعی دمشقی حلبی 710- 779 هجری قمری). در حلب بزاد و همانجا ساکن بود. او راست: اخبارالدول و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 386- 287) و زرکلی (چ 1 ص 236) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ)
خوش خلقی:
بیاموز از عاقلان حسن خوی.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حِلْ لی)
ابن علی بن داود، معروف به ابن داود حلی (647- 710 هجری قمری). او راست: ’اکلیل الناجی’ در عروض. و یازده کتاب دیگر او در هدیهالعارفین (ج 1 ص 283) یاد شده ولیکن نام او را به غلط حسین آورده، و نامی از کتاب رجال او نیاورده است و گویا این اشتباه را اسماعیل پاشا از قصص العلماء (ص 303) گرفته باشد. وی کتابی بزرگ در رجال دارد که در ذریعه (ج 10 ص 84) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ لُدْ دی)
ابن محمود مقدسی شافعی. درگذشتۀ پیرامن 1100 هجری قمری او راست: ’حاشیه بر شرح مفتاح’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 295)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَکْ کی)
ابن علی بن محمد بطیحش علوی حنفی (1075- 1121 هجری قمری). او راست: جواهرالعقود و سه کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 296) و اعلام زرکلی بنقل از سلک الدرر (ج 2 ص 31) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ دِ لَ)
خواجه حسن دهلوی، صوفی، شاگرد سلطان المشایخ. درگذشته در دولت آباد به سال 738 هجری قمری دیوان شعر فارسی او ده هزار بیت دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 285)
شاعر فارسی زبان هند. نامش محمد حسنعلی ماهلی از نوادگان شاه فتح الله در هند بود و در 1258 هجری قمری درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 242)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ رَ ضَ)
میرسید حسن رضوی، او راست: نهایهالمأمول فی حاشیه کفایهالاصول. (ذریعه ج 6 ص 187)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن علی خراسانی شاعر. متخلص به سوزی درگذشتۀ 1014 هجری قمری دیوان شعر فارسی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 291)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ سُ)
خوش رفتاری:
در روزگار حسن سلوک تو اهل نظم
صائب شدند از ته دل مهربان هم.
صائب
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اَ لا)
در اصطلاح رجال و درایت حدیثی است که نسبت آن به حسن، مثل حدیث صحیح اعلی است، نسبت به حدیث صحیح
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ چَ لَ)
ابن محمدشاه بن علاءالدین علی بن یوسف بن بالی محمدشاه بن شمس فناری رومی حنفی (840- 886 هجری قمری). او راست: حاشیه بر انوارالتنزیل و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 288) (کشف الظنون). و چند کتاب از وی چاپ شده است. رجوع به معجم المطبوعات و فهرست سپهسالار ج 2 ص 437 و نیز رجوع به فناری و فناری زاده شود
ابن علی بن امرالله بن عبدالقادر حمیدی رومی قاضی. معروف به ابن حنایی و قنالی زاده (953- 1012 هجری قمری). او راست: حاشیه ای بر دررالاحکام و تذکرۀ حسن چلبی. رجوع به هدیهالعارفین ج 1 ص 290 و کشف الظنون و فهرست سپهسالار ج 2 ص 472 و قنالی زاده شود
متخلص به ظریفی. او راست: کاشف الاسرار. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ حِ)
کراده. پزشک و جراح از مهاجرین عرب به آمریکاست. او راست: ’مذکره الجیب الطیبه’ چ مصر بی تاریخ در 109 صفحۀ کوچک. (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
قریه ای نزدیک علوی میان راه سلطان آباد اراک و اصفهان. و گاه این دو را با هم ’علوی حسنی’ گویند. مابین حسین آباد و ده حق
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ نَ سَ وی)
ابن سفیان بن عامر شیبانی مکنی به ابوالعباس. محدث خراسان (213-303 هجری قمری). بود. او راست: ’الاربعین فی الحدیث’ و ’المسند فی الحدیث’. (هدیه العارفین ج 1 ص 269) (تذکره الحفاظ ج 2 ص 245) (تاریخ الخلفای سیوطی 256) (اعلام زرکلی چ 1 227)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ هَِ رَ)
شیخ حسن هروی، او راست: ’انقلاب طوس’ که در 1336 هجری قمری چاپ شده است
لغت نامه دهخدا
(کَ بی ی)
حسن بن علی الکلبی. اولین امیر از امرای کلبیین در صقلیه (سیسیل). او نخست فرمانده سپاه منصورالفاطمی (صاحب افریقیه) بود. آنگاه در سال 336 به ولایت جزیره صقلیه رسیدو شورش گروهی از مردم جزیره را بشدت منکوب و مردم را از خود بیمناک ساخت. در دوران او پادشاه روم تصمیم به استیلای خود در این جزیره گرفت و حسن آمادۀ جنگ گردید و منصور او را به 7000 سوار و 3500 تن پیاده یاری داد و پس از جنگ لشکر روم منهزم گشت و ریو مسخر گردید و حسن در آنجا مسجدی ساخت و از آنجا بازگشت و تا وفات منصور به سال 341 هجری قمری از این جزیره خارج نشد آنگاه معز بعد از منصور به قدرت رسید او کمی در صقلیه ماند و سپس امارت جزیره را به پسرش احمد داد و خود در مهدیه (افریقیه) اقامت گزید و تا زنده بود از خواص معز به شمار می آمد. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 232)
ابن علی. نخستین امیر از امراء کلبی جزیره صقلیه (سیسیل). وی در آغاز از اسیران لشکر منصور فاطمی بود و از طرف وی در336 هجری قمری حاکم سیسیل شد و شورش مردم را با زور فرونشاند. پس قسطنطین پادشاه روم ناوگان دریایی به جنگ او فرستاد. منصور فاطمی ناوگانی که دارای 7 هزار سوار و سه هزاروپانصد پیاده بود به کمک او فرستاد و بر روم پیروز شد و ’ریو’ و ’کالابریه’ را در ایتالیا بگرفت و در شهر ریو مسجدی بساخت و پس از مرگ منصور در341 هجری قمری فرزند خود احمد را بجای خویش نشانید و خود در مهدیه در افریقا بزیست و از نزدیکان معز فاطمی بود تا در 350 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 ص 232)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ صَ فَ)
فرزند سلطان محمد مکفوف پسر شاه طهماسب، که شاه اسماعیل دوم او را کشت. اشعاری از وی در مجمعالفصحاء (ج 1 ص 22) و مجمعالخواص (ص 26) آمده است. (ذریعه ج 9 ص 240)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی بن نصر بن عقیل واسطی بغدادی. شاعر. مدتی در خدمت ملک امجد در بعلبک بود و در 596 هجری قمری درگذشت. (فوات الوفیات ج 1 ص 124) (زرکلی چ 1 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عِ)
ابن احمد بن محمد بن هیثم، مکنی به ابومحمد شیعی امامی و ساکن کوفه بود و در پیرامون 400 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الجامع’ و ’المثانی’. (هدیه العارفین ج 1 ص 273) (ذریعه ج 5 ص 28)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی اشتیبی، متخلص به عدلی و ملقب به عون الله علاءالدین. شیخ زاویۀ قوچه پاشا در استانبول بود و در 1026 هجری قمری درگذشت. او راست: ’آخر کار’ در تصوف، به ترکی. و دیوان شعر ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 292)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَنِ عَلْ لا)
ابن محمد سنجری هندی دهلوی صوفی. در 736 هجری قمری درگذشت. او راست: ’فوائد الفوائد’. (هدیهالعارفین ج 1 ص 285). و رجوع به حسن دهلوی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن حسن بن عبدالله عینتابی، متخلص به عینی. مدرس ادب فارسی در استانبول (1180- 1253 هجری قمری). دیوان شعر و ساقینامۀ ترکی و چند منظومۀ دیگر دارد. (هدیهالعارفین ج 1 ص 301)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ حُ سَ)
طاهر بن حسین بن طاهر بن محمد حسینی علوی. وی فقیه بود و در دولت کثیریه در حضرموت منصب امامت داشت. در شهر تریم در4 شعبان سال 1184 هجری قمری متولد شد و در شهر مسیله بسال 1241 هجری قمری درگذشت و در سال 1220 هجری قمری با وی برای امامت بیعت شد. او راست: 1- اتحاف النبیل بشرح حدیث جبریل. 2- کفایه الخایض فی علم الفرائض. 3- مجموعۀ فتاوی. (از معجم المؤلفین ج 5 ص 34 از تاریخ دولت کثیریه ج 1 ص 127 و 151 و اعلام زرکلی ج 3 ص 319)
لغت نامه دهخدا
ابن قتاده بن ادریس علوی حسنی، حاکم مکه. در 618 هجری قمری بجای پدر نشست و برادر خویش در جنگ بکشت، پس ملک مسعود فرمانروای مصر او را شکست داد پس حسن به بغداد گریخت و در آنجا به سال 622 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 237) (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حسن سلوک
تصویر حسن سلوک
نیک کرداری خوشرفتاری
فرهنگ لغت هوشیار